دروازه نارنیا
همه ما این دروازهی جادویی را پیدا کردهایم؛ دروازه نارنیایی، که ما را به دنیایی کاملاً متفاوت میبرد. حالا این دروازه، نه جایی در کمد لباسهای قدیمی است و نه در دل یک داستان خیالی؛ بلکه در ذهن ماست. این دروازه، پلی است میان دنیای مطلوب، جایی که آرزوها و خواستههایمان زندهاند و دنیای ادراکی، همان جایی که واقعیت را آنگونه که درک میکنیم، میبینیم.
ویلیام گلسر در تئوری انتخاب میگوید: زندگی ما نتیجه تلاش مداوم برای نزدیک کردن این دو دنیاست. اما چگونه میتوان از این دروازه عبور کرد؟ آیا واقعاً میتوانیم دنیای واقعی را پیدا کنیم؟
سه دنیای گلسر:
گلسر در تئوری انتخاب خود، سه "دنیا" را مطرح میکند:
- ۱. دنیای واقعی: حقیقتی که خارج از ذهن ما وجود دارد، اما تنها از طریق ادراکاتمان به آن دسترسی داریم.
- ۲. دنیای مطلوب: سرزمین رؤیاها و خواستههای ما، جایی که همهچیز مطابق میل ماست.
- ۳. دنیای ادراکی: تصویری که از واقعیت میسازیم؛ این دنیا ترکیبی است از اطلاعات ورودی، تجربیات و باورهای شخصی ما.
دنیای واقعی؛ واقعیتی دور از دسترس
گلسر معتقد است که ما هرگز نمیتوانیم دنیای واقعی را همانطور که هست، ببینیم. دنیای واقعی مثل تصویر یک منظره است که ما آن را از پشت شیشهای رنگی میبینیم. رنگ این شیشهها از تجربیات گذشته، باورها، ارزشها و حتی احساسات لحظهای ما نشأت میگیرد.
دنیای ادراکی و دنیای مطلوب؟ از چه حرف میزنیم؟
به گفته ویلیام گلسر، هر فرد واقعیت را به گونهای که خودش میفهمد، ادراک میکند.
اجازه بدهید مثال جالبی برایتان نقل کنم. دوست من در میانه یک روز کاری با شکایت علیه منشی شرکت به من پیام داد و گفت او طوری غذا میخورد که حال من بد میشود. کمی مکالمه را ادامه دادیم و متوجه شدم او در حال گرفتن تصمیم سختی برای زندگی شخصی خودش است. به او گفتم "متوجه شدم امروز بار ذهنی زیادی داشتی و چیزی مثل رفتار منشی شرکت تو را برآشفته کرده است! همینطور است؟" او حرف مرا تایید کرد.
دنیای ادراکی برای ما اینطور کار میکند. اگر ما روز سختی را گذرانده باشیم ممکن است بیمنظورترین شوخی را یک توهین بزرگ تلقی کنیم. هر برداشت ما از واقعیت، در دنیای ادراکی ما میگنجد.
در دنیای مطلوب؛ ما در نارنیا هستیم. همان چیزی که دوست داریم زندگیمان شبیه آن باشد. این دنیا شامل نیازها، اهداف و ایدهآلهایی که برای خودمان در نظر میگیریم، است. تفاوت و فاصله میان ایدهآلهای این دنیا، با ان برداشتی که ما منحصرا از دنیای واقعی داریم -دنیای ادراکیمان- میتواند باعث ناامیدی و سرخوردگی ما بشود.
در واقع فاصلهی بین این دو دنیا، در زندگی روزانه ما اهمیت زیادی دارد. فاصله میان دنیای مطلوب و دنیای ادراکی زمانی آشکار میشود که واقعیت آنطور که ما میخواهیم، نباشد.
تصور کنید در یک صبح آرام، وارد کافهای میشوید و تصمیم میگیرید یک فنجان قهوه بنوشید. در ذهن شما قهوهای گرم، معطر و بینقص نقش بسته است. اما وقتی فنجان را مزه میکنید، قهوه کمی سرد و طعم آن متفاوت از تصور شماست. در آن لحظه، احساس ناراحتی، تعجب یا حتی عصبانیت میکنید. این تجربه ساده، فاصله میان دنیای ادراکی و دنیای مطلوب شما را نشان میدهد. احساساتی که در مواجهه با این فاصله تجربه میکنیم، سیر احوال ما را از احساس ناامیدی تا حس گرم شوق و انگیزه شکل میدهد.
فاصلهای دلسردکننده
دو مثال بالا را به خاطر بیاورید. هر دوی این موقعیتها نشان از تلاش افراد برای همخوانی دنیای ادراکی و دنیای مطلوبشان باهم است. مواجهه با این فاصله و تفاوت گاهی برای ما گران تمام میشود. عبارت "کاخ آرزوهایم تبدیل به همکف بدون نورگیر شد" میتواند مثال خوبی برای این رویارویی دردناک باشد. تا امروز چقدر در رابطههای خود با این فاصله رو به رو شدید؟
چگونه این فاصله را مدیریت کنیم؟
- واقعبینی بدون ناامیدی: اولین قدم برای عبور از این فاصله، پذیرش این حقیقت است که هیچچیز کاملاً مطابق دنیای مطلوب ما نخواهد بود. اما این پذیرش به معنای تسلیم نیست. برعکس، میتواند ما را به سمت تلاش برای تغییر و بهبود هدایت کند.
- شفافسازی ادراکات: سعی کنید دنیای ادراکی خود را بهتر بشناسید. وقتی متوجه شوید که دیدگاه شما تحت تأثیر تجربیات یا احساسات خاصی است، میتوانید واکنشهای خود را کنترل کنید. برای مثال، اگر متوجه شدید که ناراحتی شما از رفتار منشی شرکت ناشی از خستگی روزانه است، بهجای واکنش تند، به خودتان استراحت بدهید.
- انعطاف در دنیای مطلوب: گاهی لازم است انتظارات خود را تغییر دهیم. مثلاً اگر قهوهای که مینوشید همیشه کاملاً مطابق میل شما نیست، میتوانید به جای سرزنش کافه، از لحظهی حضور در کافه و آرامش آن لذت ببرید.
عبور از دروازه نارنیایی
با یادگیری این که فاصله میان دنیای مطلوب و دنیای ادراکی طبیعی است، میتوانیم به یک نگرش مثبت و واقعبینانه نسبت به زندگی دست پیدا کنیم. با پذیرش این تفاوتها و انعطافپذیری در برخورد با آنها، قادر خواهیم بود نه تنها دنیای ادراکی خود را بهبود بخشیم، بلکه به سمت دنیای واقعی با دیدگاهی جدید و رشد یافته حرکت کنیم. این دروازهی نارنیا همیشه باز است و شما میتوانید هر لحظه از آن عبور کنید.
منابع
Glasser, W. (1998). Choice Theory: A New Psychology of Personal Freedom. HarperCollins.
William Glasser Institute.
Psychology Today - Articles on Perception and Reality