افسانه کنترل بیرونی
در دنیای امروز و با گذر عمر، از ضربالمثلهایی مانند "خواهی نشوی رسوا / همرنگ جماعت شو" و... ما باور کردهایم که برای به دست آوردن خواستههایمان باید دیگران را کنترل کنیم یا تحت تأثیر شرایط بیرونی قرار بگیریم. این باور، که همان "کنترل بیرونی" است، میتواند بهراحتی زندگی ما را پیچیده و پر استرس کند. در حالی که واقعیت این است که رفتار ما، هرچقدر هم که تحت تأثیر دیگران یا شرایط بیرونی باشد، در نهایت انتخاب خود ماست.
گلسر معتقد است که "کنترل بیرونی" یک افسانه است که باعث میشود ما خود را در موقعیتهایی قرار دهیم که بهجای اینکه احساس قدرت کنیم، احساس بیکفایتی یا بیاختیاری میکنیم. گلسر میگوید که مهمترین گام در تئوری انتخاب این است که مسئولیت رفتار و احساسات خود را بپذیریم و از بهانهجویی دست برداریم.
مفهوم تئوری انتخاب در رفتارهای ما
تئوری انتخاب، به زبان ساده، میگوید که ما همیشه رفتارها و احساسات خود را انتخاب میکنیم. گلسر میگوید: "اگر احساسات منفی داریم یا رفتارهایی را که نمیخواهیم انجام میدهیم، این به دلیل انتخابهای ماست، نه به دلیل فشارهای بیرونی."
این تئوری تأکید میکند که ما همیشه دو گزینه داریم: یا بر اساس فشارهای بیرونی واکنش نشان دهیم یا از انتخاب خود برای مدیریت احساسات و رفتارهایمان استفاده کنیم. انتخابهای ما، حتی در موقعیتهای چالشبرانگیز، بهطور قابلتوجهی میتوانند بر کیفیت زندگیمان تأثیر بگذارند.
چرا باید کنترل بیرونی را رها کنیم؟
رها کردن افسانه کنترل بیرونی به شما این قدرت را میدهد که مسئولیت زندگی خود را بهطور کامل بپذیرید. وقتی میپذیرید که همهچیز به شما بستگی دارد، آنوقت خودتان را در موقعیت قدرت میبینید، که میتوانید بهطور فعال در زندگی خود دخالت کنید و مسیر آن را به دلخواه خود تغییر دهید.
او در کتاب Choice Theory میگوید: "ما انسانها برای به دست آوردن آنچه میخواهیم، چگونگی رفتارمان را انتخاب میکنیم!"
در ادامه، ۷ رفتار مخرب را که ناشی از اعتقاد به کنترل بیرونی است، بخوانید:
هفت رفتار مخرب، نماد کنترل بیرونی:
گلسر هفت رفتار مخرب را معرفی میکند که نماد کنترل بیرونی هستند:
- انتقاد و عیبجویی: تلاش برای تغییر دیگران با انتقاد و سرزنش.
- سرزنش کردن: مقصر دانستن دیگران و ناتوانی در پذیرش مسئولیت.
- تهدید کردن: استفاده از تهدید برای کنترل رفتار دیگران.
- مجازات کردن: اعمال مجازات برای تنبیه دیگران.
- رشوه دادن: ارائه پاداش برای تغییر رفتار دیگران.
- تسلیم شدن: پذیرش بیچونوچرای خواستههای دیگران.
- اجبار کردن: استفاده از زور و فشار برای وادار کردن دیگران به انجام کاری.
این رفتارها نهتنها روابط را تضعیف میکنند، بلکه احساسات منفی و نارضایتی را نیز به همراه دارند. گاهی ما موضوع این رفتارها هستیم و گاهی خود عامل آنها هستیم.
با کنار گذاشتن افسانه کنترل بیرونی، ما به سمت یک زندگی با انتخابهای آگاهانهتر و مسئولانهتر حرکت میکنیم و این یعنی هم تصمیمات دیگران را به رسمیت میشناسیم و هم برای انتخابهای خودمان اهمیت قائلیم. این تغییر میتواند کمک کند تا احساس قدرت و کنترل بیشتری داشته باشیم و مسیر زندگی را به دلخواه خود هدایت کنیم.
پیشنهاد میکنم این موضوعات را بهطور منظم در زندگی خود و اطرافیانتان مرور کنید. آیا ما کنترلگر بیرونی کسی هستیم؟
منابع
- "William Glasser Institute, "Choice Theory
- Glasser, W. (1998). Choice Theory: A New Psychology of Personal Freedom. HarperCollins.