در دستان من قدر است

در دستان من قدرت است

آیا تا به حال احساس کرده‌اید که از کنترل احساسات و رفتار خود، توسط دیگران خسته‌اید؟

شاید فکر کرده‌اید که اگر شرایط بهتری فراهم بود یا دیگران بهتر رفتار می‌کردند، زندگی شما راحت‌تر و شادتر می‌شد. اما آیا واقعاً این‌گونه است؟ آیا واقعاً کنترل احساسات و انتخاب‌های من، در دست دیگران است؟
مفاهیم تئوری انتخاب، که توسط ویلیام گلسر معرفی شده است، به ما می‌آموزد که ما مسئول انتخاب‌های خود هستیم و می‌توانیم با تغییر نگرش و رفتار خود، کیفیت زندگی‌مان را بهبود بخشیم. گلسر در پاسخ به سوالات بالا می‌گوید: "هیچ فرد بیرونی یا هیچ محرکی در دنیای بیرون از ما، بر ما تسلط و کنترل ندارد!"

تئوری انتخاب: یک نگاه نو به رفتار انسان

ویلیام گلسر، در کتاب Choice Theory بیان می‌کند که تمامی رفتارهای انسان ناشی از انتخاب‌های خود اوست. به عبارت دیگر، حتی احساساتی مثل افسردگی و اضطراب نیز در واقع انتخاب‌هایی هستند که در ذهن ما صورت می‌گیرند؛ هرچند که ممکن است به طور ناخودآگاه این انتخاب‌ها را انجام داده باشیم. این نکته حائز اهمیت است که رفتار و احساسات ما تحت کنترل خودمان هستند و می‌توانیم آن‌ها را تغییر دهیم.
با این نوع نگاه، قدرت واقعی برای انتخاب و تصمیم‌گیری در دستان خود ماست. در ادامه، از این باور جلوتر در اصول تئوری انتخاب بیشتر خواهیم گفت..

پنج نیاز اساسی انسان‌ها

گلسر معتقد است که همه ما برای برآورده‌کردن پنج نیاز اساسی خود تلاش می‌کنیم:

این پنج نیاز به‌عنوان محرک‌های اصلی رفتارهای انسان‌ها در نظر گرفته می‌شود. انسان‌ها برای ارضای این نیازها در تلاش هستند و بیشتر رفتارها به‌نوعی مرتبط با برآورده‌کردن این نیازها هستند. به خاطر داشته باشید که از نظر گلسر این نیازها می‌توانند هم‌پوشانی داشته باشند.

ده اصل تئوری انتخاب

گلسر ده اصل مهم تئوری انتخاب را مطرح کرده است که می‌تواند به ما در درک بهتر رفتار و تصمیماتمان کمک کند:

این اصول به‌طور کلی به ما کمک می‌کنند که مسئولیت انتخاب‌ها و احساسات خود را بپذیریم و بتوانیم در زندگی‌مان تغییرات مثبتی ایجاد کنیم.

بررسی انتخاب‌های روزانه

برای درک بهتر تئوری انتخاب، تصور کنید که در محل کارتان با همکارانتان دچار اختلاف نظر شده‌اید و در پاسخ به یک رفتار نامناسب از طرف همکارتان، چیزی را به سمت او پرت کرده‌اید. طبق تئوری انتخاب، شما مسئول واکنش خود به این موقعیت هستید.
این که "او مرا عصبانی کرد" یا "نفهمیدم چی شد" یا "تقصیر مدیر است که کارمندی بی‌نزاکت را استخدام کرده است" و ... همه نوعی از پذیرش کنترل بیرونی‌ست.
شاید اکنون که به اینجای مقاله رسیده‌اید، تفکر گلسر را زیبا و منطقی یافته باشید اما وقت آن است به رفتارهای خود نگاهی بیندازیم و به این فکر کنیم که در موقعیت‌های مختلف، چه انتخاب‌هایی داشته‌ایم و چگونه می‌توانیم با تغییر نگرش و رفتار، نتایج بهتری کسب کنیم و کیفیت زندگی و روابط خود را بهبود ببخشیم؟


منابع